سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/9/10
11:44 عصر

روزهای آخر کربلای 5 (قسمت اول)

بدست Mahdi Hossini در دسته

روزهای آخر کربلای پنج

الهی به امید تو  

دفترچه مختصر و کوچک خاطرات اعزام سال 65 در شب 11/12/65 دروانت تویوتای تدارکات جا ماند و امکان دسترسی به آن نبود . خاطرات شیرین و ارزشمند آن ایام گر چه هرگز از خاطر دلم بیرون نمی رود اما مدتها دغدغه بازنویسی و یادآوری آنها را داشتم واینک این توفیق حاصل شد . آنچه در نوشته هایم آمده حاصل یادداشت های بسیار مختصر - در حد تاریخ ایام - و فشار به ذهنم برای به یاد آوردن وقایع گذشته است . اعتقاد دارم لازم است نسل های بعدی ، از گذشتگان خود و اعمال و رفتارشان مطلع باشند و این حقشان است که بدانند پدران و مادرانشان چگونه پاره های وطن  و ارزش های مقدس الهی را به دندان گرفته و حفظ کردند . زمانی تاریخ می خواندیم  و دیر نیست که خود تاریخی شویم که آیندگان مارا خواهند خواند .

21/11/1365     پس از یک خداحافظی مظلومانه با همسرم در شهری غریب (تنها گذاشتن او وسپردنش به خدا ) به جهاد سازندگی تربت حیدریه آمدم ، سایر دوستان هم تک تک آمدند وجمع شدیم و با یک مینی بوس عازم مشهد شدیم . محل اعزام از جهاد سازندگی در خیابان نخریسی مشهد  بود . عزیزان فرهنگی و  همراه در  این اعزام : محمد حسین فاضلی ، محمد مطیع ، جلال ابدی ، بهرام سلطانی ، میرزایی ، آقای محمد پور   هستند .  تاجایی که به یاد دارم پس از نهار با عده ای دیگر از داوطلبان به سمت منطقه حرکت کردیم . خدا را بسیار سپاس که  این دومین سری اعزام به جبهه است که همراه  با قافله عاشقان توفیق حضور یافته ام

22/11/65         پس از کلی گشت زدن در شهر و پیدا کردن یک رستوران یا ساندویچی ، نهار را در یکی از میدان های شهر همدان خوردیم ، با توجه به بمباران و موشک باران  شهرها توسط  عراق ، بسیاری از شهرها استان های مرزی بسیار خلوت بودند مخصوصا معلوم بود آنروز احساس خطر بیشتری می شد . به عنوان یک خاطره کوتاه یادم می آید در مینی بوسی که مارا به سمت منطقه می برد چقدر شاد و با نشاط و روحیه عالی و شوخ طبعی بودیم .  سرود های انقلابی و مخصوص زمان جنگ از رادیو پخش می شد و سرود سلحشوران برایم بسار جذاب بود  بعدها هر بار آن سرود زیبا را می شنوم به یاد جبهه و خاطرات زیبا و مخصوصا به یاد گردنه اسد آباد  همدان و شهر  اسد آباد می افتم .  کرمانشاه هم بسار خلوت و خالی از سکنه به نظر می آمد .