برخی دلایل عدم حضور دانشجویان در فعالیت های کلاسی
از مدت ها پیش این سئوال که چرا بعضی بچه ها در کلاس ها ساکت و آرام هستند و قاعدتا در هیچ بحث و مناظره ای شرکت نکرده و به اصطلاح خود دانشجویان مثل بچه آدم !!! کاری به کار کسی ندارند !
از چند ترم پیش از خود دانشجویان مسئله را پرسیدم و خواستم که مکتوب پاسخ های شخصی یا کلی خود را برایم بنویسند .
آنچه در زیر آمده جواب هایی است که دانشجویان در پاسخ مطلب آورده اند ، گرچه برخی از آنها اصلا دلیل به حساب نمی آیند و برخی پاسخ ها شاید کمی جنبه شوخی به خود گرفته ، اما قابل توجه است . خوشحال می شوم اگر شما هم جزء این دسته دانشجویان هستید یا دلایل آنان را می دانید نظرات خود را برایم اعلام کنید . پیشاپیش ممنونم .
× ترس از تحقیر از سوی همکلاسی ها یا مدرس
× ترس از انگ خوردن به درس خوان و بچه مثبت بودن !
× عدم حضور کافی در جامعه از دوران کودکی
× لذت از تنهایی
× نداشتن یا ضعف اعتماد به نفس و جسارت و شجاعت کافی
× احساس پایین بودن سطح علمی ، اجتماعی خویش..
× ترس از مسئولیت پذیری
× گویش ها و لهجه های محلی
× احساس توانمندی در حل مشکلات به تنهایی
× احساس غربت و غریب گی
× ترس از تمسخر
× خود را بالاتر از جمع دانستن
× نداشتن قدرت و مهارت های تکلم و سخنوری
× یاس از درک شدن توسط دیگران
× ترس از اینکه دیگران در باره او چه فکر کنند
× ترس و وحشت از ارتکاب خطا در بیان عقاید یا طرز بیان و خراب کردن و ضایع شدن
× شکست های مکرر در حضور های قبلی در جامعه
× عدم جذابیت موضوع جاری و بی علاقگی دانشجو
× دور بودن مباحث کلاس و درس از زندگی واقعی ، موضوعات روز و ملموس برای دانشجو
× بی حالی مدرس
× بی علاقگی به شخص مدرس
× میدان ندادن استاد به دانشجو
× تبعیض مدرس بین دانشجویان
× بی تفاوتی و بی اعتقادی به موضوعات جاری در کلاس و درس
× لکنت زبان
× خجالت کشیدن در محیط های مختلط دختر و پسر
× کوتاهی و مسامحه والدین در اجتماعی بار آوردن فرزندان
× عدم آموزش کافی در مقاطع تحصیلی گذشته
× تربیت در محیط های کوچک و آمدن به محیط های شهرهای بزرگ
× تفاوت فرهنگی محیط پرورش دانشجو با محیط تحصیل
× بهت زدگی اولیه ناشی از ورود از فضای دبیرستان به دانشگاه (برای ترم اولی ها )
× ترس از ورود به مباحث ممنوع و خط قرمز ها
× خستگی جسمی ، فکری و روحی دانشجو (به علت ازدیاد درس ها ، فشردگی ترم و دیگر عوامل درسی
× بیماری و مریضی جسمانی
× نوعی حیا و ترس از به هم ریختن و خراب کردن فضای کلاس (از سر دلسوزی )
× داشتن صدای زمخت و تن بد و بم صدا !
× طبیعت برخی که ذاتاً ساکت هستند
× عدم مطالعه و نداشتن اطلاعات و عدم آمادگی کافی
× گاهی کم حرف زدن و سکوت موجب جلب توجه بیشتر می شود
× کم حرف زدن و سکوت را نشانه سنگینی و متانت و وزانت دانستن
× حفظ خویشتن و پاک ماندن
× فضا و جوّ کلاس طوری است که فرد توانایی همراهی با آنان را ندارد
× نوعی قهر و اعتراض به کلاس و جمع یا استاد یا درس و محتوای آن
× مشغولیت ها و خیالات ذهنی مرتبط با عوامل بیرون از فضای کلاس و دانشگاه
× نداشتن انگیزه و منفعت از حضور در مباحث (مثل نمره)
× احساس یکسانی در بود و نبود و حضور در مباحث یا عدم فعالیت و مشارکت
× پیش نیامدن موقعیت ابراز وجود و رشد و خودباوری