استاد من يکي از دانشجويان همين ترم شما هستم بخاطر همينم بود که با اسم مستعار عضو شدم. ميخاستم بگم اگه ميشه و براتون زحمتي نيست يه مقدار داستان بيشتر وبروز تر داخل وبلاگتون بزارين.
جهانگردي به دهکده اي رفت تا زاهد معروفي را زيارت کند و ديد که زاهد در اتاقي
ساده زندگي مي کند. اتاق پر از کتاب بود و غير از آن فقط ميز و نيمکتي ديده مي
شد.
جهانگرد پرسيد: لوازم منزلتان کجاست؟...
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت:من اينجا مسافرم.
زاهد
گفت: من هم.